- وا بوسیدن
- مجددا بوسیدن باز بوسیدن، خاتمه دادن بکشتی: مقابل بوسیدن، روگردان شدن کراهت یافتن متنفر گشتن: (با آن همه آرزو لب لعلش را یک مرتبه بوسیدم و وا بوسیدم) (یحی شیرازی. آنند. فرنظا)
معنی وا بوسیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از جوش افتادن (پلو یا کته) در روی بار و در نتیجه قد نکشیدن و پختن نشاسته آن
روییدن درخت پس از بریدن: (الانساغ وا تولیدن و رستن درخت پس از برش)
مجددا پرسیدن، پرسیدن سوال کردن: چو شهر لواط و یرانم چو چشم لوط حیرانم سبب خواهم که وا پرسم ندارم زهره و یارا (دیوان کبیر: 1)، باز پرسی کردن تحقیق کردن: (صبح شدن هدهد جاسوس کز او را پرسند کوس شد طوطی غماز کز او وا شنوند) (خاقانی. سج. 100)
تقسیم کردن توزیع کردن، یا با هم وابخشیدن، مقاسمه
پدیده آمدن
پدید آمدن، موجود گردیدن
بریدن قطع کرد: (پس سر وا بریدند آن رالله)، بریده شدن: (عضو گردد مرده کز تن وا برید نو بریده جنبد امانی مدید) (مثنوی. نیک. 53: 5)
دوباره چسبیدن باز پیوستن، چسبیدن پیوستن